فدایِ چشایِ سیاهت بشم چشایی که دریایِ قتلِ منه
زدم دل به دریایِ چشمایِ تو دارم غرقِ عشقت میشم ، این همه
تو بازی نکن با نگاهایِ من تو دست از سرِ عشقِ من بر ندار
بزار توو شبِ تار و این لحظه ها سرم باشه رو شونه ی انتظار
بگو ، من می مونم که آروم بشی ازین قصه هایِ بدونِ جواب
ازین حسِ مبهم گریزون شدی بگو تا نگه دارمت تویِ خواب
بزار سر رویِ شونه هایِ دلم تو آروم باش ، من پریشون بشم
واسه هر دوتامون همین بهتره بجایِ همه من ، پشیمون بشم
بزار غرقِ احساسِ تو هر غروب با عشقت همون بازی تکرار شه
بزار محوِ چشمات بشم هر دفه که فکرت برام مثلِ دیدار شه
سلام
کلیات -----------------------------------
ـ وزن : مفاعیل مستفعلن فاعلن یا مفاعل مفاعل مفاعل فعل – با سه هجا بیشتر از هشت هجای نرمال که شاعر این بلندی ابیات رو با تعداد ابیات کم جبران کرده ، وزن ریتمیکیه منو یاد ساز تنبک میندازه که ساز شادیه در صورتی که این تراته ی شادی نیست البته میدونم ممکنه خیلی ها مخالف باشن وزن نمیتونه تایین کننده ی نوع کار باشه ولی این نظر شخصیه منه
ـ نکته » من واسه خودم ترانه رو به سه بخش تقسیم میکنم 1 – مقدمه 2 – روایت 3- نتیجه گیری یا مأخره که واسه هر کدومشون پارامترها و قوانینی تایین کردم که در این مقال نمیگجه ، با گفتن این موضوع خواستم بگم که این ترانه از نظر من با مقدمه خوبی شروع نشده
ـ از آرایه های ادب خیلی کم استفاده شده
جزئیات ---------------------------------
بیت اول :
فدایِ چشایِ سیاهت بشم چشایی که دریایِ قتلِ منه
زدم دل به دریایِ چشمایِ تو دارم غرقِ عشقت میشم ، این همه
ـ کلمه های دارم و میشم از وزن خارجن .
ـ خب همون طور که در کلیات گفتم بیت اول مقدمه خوبی نیست ، من اگه بودم اول با یه بیت دریا و چشم و رنگ سیاه رو توضیح می دادم تا گوش مخاطب آماده شه برای غرق شدن تو دریای چشمان سیاه ، در ضمن میشد از دریای سیاه ایهام گرفت چون چنین دریایی هست حتی میشد در تقابل رنگها به دریای سرخ هم اشاره کرد چون چنین دریایی هم وجود داره این جوری از آرایه ادبی هم استفاده شده .
ـ دریا میتونه قاتل باشه ولی قتل نمیتونه دریایی باشه مگر قتل عام باشه چون وقتی دریا رو قبل از قتل میاری دقیقا از وست دریا استفاده کردی .
ـ جابجایی ارکان در ترانه نقص حساب میشه حتی در شعر امروزی شاعران سعی میکنن از جابجایی ارکان کمتری استفاده کنند ولی با ترفندهایی میشه از این نقص بعنوان فرصت استفاده کرد که رویا زیرکانه این کار رو انجام داده آفرین .
ـ کلماتی هستند که هر دو نوعه محاوره و معیارش در صحبت عامینه استفاده میشه مثل چشم و چش ، سعی کنیم در یه کار از یه نوع استفاده کنیم یعنی وقتی گفتیم چشای سیاهت دیگه نگیم دریای چشمای تو .
ـ از تکرار کلمه ی بزار خوشم نیومد
................................................
بیت دوم:
تو بازی نکن با نگاهایِ من تو دست از سرِ عشقِ من بر ندار
بزار توو شبِ تار و این لحظه ها سرم باشه رو شونه ی انتظار
ـ وزن کاملا رعایت شده آفرین البته اگه بزار رو عامیانه بخونیم بزا .
ـ تو برای تاکید نیومده چون منه عاملی وجود نداره پس تو حشو حساب میشه و فقط برای پر کردن وزن اوومده .
ـ شونه انتظار فوق العاده بود معرکه ... از این کشف ها باید بیشتر تو شعر استفاده کرد احسنت .
ـ نمیدونم شاید اشتباه بگم ولی من در مضرع دوم بزار رو غلط میدونم و باید نزار باشه چون اگه با نگاهات بازی نکنه و باهات رو راست باشه خب دیگه واسه تو شده و انتظاری وجود نداره.
...............................................
بیت سوم :
بگو ، من می مونم که آروم بشی ازین قصه هایِ بدونِ جواب
ازین حسِ مبهم گریزون شدی بگو تا نگه دارمت تویِ خواب
ـ می مونم از وزن خارجه .
ـ سوال جواب داره ولی قصه لزوما جواب نداره.
ـ کدوم حس مبهم ؟
.............................................
بیت چهارم :
بزار سر رویِ شونه هایِ دلم تو آروم باش ، من پریشون بشم
واسه هر دوتامون همین بهتره بجایِ همه من ، پشیمون بشم
ـ وزن اصلا رعایت نشده.
ـ شونه قبلا خیلی زیبا استفاده شده با اووردن دوباه ش خرابش کرده در ضمن در یک زمان نمیشه سر روی دوتا شونه گذاشت مگر اینکه طرف چند تا سر داشته باشه J
ـ تو قطع یه رابطه ی دو همه شاید ناراحت بشن ولی همه پشیمون نمیشن .
.............................................
بیت پنجم :
بزار غرقِ احساسِ تو هر غروب با عشقت همون بازی تکرار شه
بزار محوِ چشمات بشم هر دفه که فکرت برام مثلِ دیدار شه
ـ یه جاهایی وزن هجایی رعایت شده یه جاهای عروضی ، من این کار رو نمی کنم در ضمن با عشقت از وزن خارجه.
" با این بیت منو یاد یکی از ترانه هام انداختی "
(غروب رنگه چشم شه ، غروب خوش رنگه ولی یادم میاره چشم شو ، از اون نگاه اولی )
موق باشید
matco
IR.
انجمن تخصصی آهنگسازی کیوبیس و اف ال استودیو ایران