دوش می سوختم از این آتش
آه اگر امشبم بود چون دوش
گفت خندان که هین پیاله بگیر
ستدم گفت هان زیاده منوش
هاتف اصفهانی
IR.
انجمن تخصصی آهنگسازی کیوبیس و اف ال استودیو ایران
دوش می سوختم از این آتش
آه اگر امشبم بود چون دوش
گفت خندان که هین پیاله بگیر
ستدم گفت هان زیاده منوش
هاتف اصفهانی
فروشگاه آنلاین کیوبیس با سیستم پرداخت آنلاین و ارسال به سراسر نقاط ایران ، شهرستانها و روستاها در کمترین زمان ممکن ، فروش vst وی اس تی ارزان و با کیفیت ، فروش سمپل و پلاگین های جدید آهنگسازی
![]()
شیریم سر از منت ساطور کشیده
قصاب غرض را نه سگ پای دکانیم
پروانه.ای از شعله ما داغ ندارد
هر چند که چون شمع سراپای زبانیم
// وحشــــــــــــــی //
دلـــــــــــــــــــم میخواست جون بگیره خیـــــــــــــــــــــــ الم
افســــــــــــــــوس که حالا دیگه بـــی خیـــــــــــــــــــــــ ــلم
من و شب ها و درد انتظار و دل طپیدن ها
نصیحت های نیک اندیشیت گفتیم و نشنیدی
چها تا پیشت آید زین نصیحت ناشنیدن ها
پر و بالم به حسرت ریخت در کنج قفس آخر
هاتف اصفهانی
روی نگـــــار در نظرم جلـــــــوه مـــــــــی نمود
وز دور،بــــــوسه بر رخ مهــــــــتاب میــــــــزدم
چشمم به روی ساقی و گوشم به قول چنگ
فالی به چــــشم و گــــــوش درین باب میزدم // حــــــــــــافظ //
دلـــــــــــــــــــم میخواست جون بگیره خیـــــــــــــــــــــــ الم
افســــــــــــــــوس که حالا دیگه بـــی خیـــــــــــــــــــــــ ــلم
مرحبا طایر فرخ پی فرخنده پیام
خیر مقدم چه خبر یار کجا را کدام
یارب این قافله را لطف ازل بدرقه باد
که از وخصم به دام امد و معشوقه به کام
[SIZE="4"]لطفا تقاضای انجام پروژه و اموزش رایگان رو ندهید .. انجام نمی دهم .. تشکر
تلگرام >> @Mdjavanmard
اینستاگرام >> mohammadjavanmard70
ما نگوییم که بد و میل به نا حق نکنیم
جامه .. سیه و دلق خود ازرق نکنیم
عیب درویش و توانگر،به کم و بیش بد است
کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم // حافظ //
دلـــــــــــــــــــم میخواست جون بگیره خیـــــــــــــــــــــــ الم
افســــــــــــــــوس که حالا دیگه بـــی خیـــــــــــــــــــــــ ــلم
مرا مادرم نام مرگ تو کرد
زمانه مرا پتک ترگ تو کرد
کشانی بدو گفت بیبارگی
به کشتن دهی سر به یکبارگی
فردوسی
AMIR
!Music is not everything
یارب! چه فرخ طالعند، آنانکه در بازار عشق
دردی خریدند و غم دنیای دون بفروختند
در گوش اهل مدرسه، یارب! بهائی شب چه گفت؟
کامروز، آن بیچارگان اوراق خود را سوختند
شیخ بهایی
درين گلشن اگر صد روي از بار
شود چون خارپشتي دستت از خار
ز جوشن دادنش در دست با دست
که آن جوشن به ماهي نيز دادست
عطار نیشابوری
AMIR
!Music is not everything
تا باد صبا پیچ سر زلف تو وا کرد
بر خود، چو سر زلف تو پیچیده ام امروز
هشیاریم افتاد به فردای قیامت
زان باده که از دست تو نوشیده ام امروز
شیخ بهایی
فقط اعضا گروه ویژه vip و مدیران قادر به دیدن اسامی بازدیدکنندگان تاپیک هستند